 چی شد که این شد | خانه ای در شیراز
چی شد که این شد | خانه ای در شیراز
Update: 2025-03-14 62
62
Description
این اپیزود در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ ضبط شده
چی شد که این شد | خانه ای در شیراز
میزبان: امیرحسین عسگری
مهمانان :
مینو زمانفر
الکساندر اوانسیان
آرامیس صفری
تدوین : مجید یگانه
طراحی عکس : فاطیما ساسانی
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel



























سلام و درود شب پاییزتیون بخیر چرا دیگه اپیزود جدید منتشر نمیکنید منتظریم...
صدایی که از ستاره لحظه آخر زندگی نیما توی ذهن نیما میچرخید و شنیده میشد، جوری تنم را لرزوند که بعد از نیم ساعت هنوز از ذهنم بیرون نمیره، خیلی فضاسازی تاثیرگذاری بود، غم لحظه مرگ چقدر بد بود، چه حسرت بزرگی را به تصویر کشیده بودید، خیلی قوی بود، دمتون گرم ادامه بدید👍👍👍👍👍
فکر کنم توی قوری چای مسموم هست و هر دو چایی مسموم بود، ولی با توجه به اینکه سم احتمالا از گیاهان دارویی بود از قبل قاتل پادزهر سم را زده بود یا خورده بود و هر دفعه با خیال راحت چایی را مینوشه، قاتل مطمئن هست که هیچوقت نمیبازه، ولی خریدن بلیط و امید فرار دادن به طرف مقابل و از طرفی تهدیدهای محکم از گرفتن جان عزیزان، قربانی را توی بیم و امید معلق نگه میداره و مجبور میکنه بازی را انجام بده به امید شانس ۵۰/۵۰ که از بلیط استفاده کنه و بتونه بره.
نمیخاین اپیزود بدین بگین ک ما دیگه منتظر نباشیم
سلام . استاد گفتین مرداد میاین پس چی شد؟؟؟
قسمته جدید چی پس؟😕
امیر حسین خان عزیز خیلی منتظرتیما داداش
چقدر از شنیدن. چی شد که این شد.. لذت بردم ممنون از پادکست قشنگتون تازه آشنا شدم با این پادکست و دارم شت سر هم گوش میکنم در عین حال حیفم میاد که داره به آخر قسمت نزدیک میشه
لطفاً داستان جدید بزارید
چرا توت فرنگی حالا ؟
همگی خسته نباشین منتظر فصل دوم هستم 🥰🤍
به شخصه فکر می کنم توی هر دو چایی سم بود و اگه فنجون انقدر کوچیک باشه قاتل می تونه اونو توی دهنش نگه داره چون حرف نمی زنه و انقدرم کار سختی نیست واسه سه دقیقه یا اینکه موقعی که تضاهر می کنه دهنشو پاک می کنه تفش کنه تو دستمال به هر حال بیشتر رو اولیه می بندم.
درود فراوان به تیم اتاقک. آقای عسگری ؛ بی صبرانه منتظر فصل بعد خانه ای در شیراز هستیم😉
اپریللل منتظریم 🤣🤣🙏🏾
اپریلل منتظریم😜🤣🤣
امیرحسینِ دوست داشتنی خسته نباشید به شما و تیم معرکه و با استعدادت این حرکت جدید که انگار یه حالت پشت صحنه برامون ساختی عالی بود من یکی هم از آشنایی با تیمت لذت بردم هم از صحبتاشون امیرحسینِ عزیز لطفا دست به کار شو برای داستان جدید، من واقعا لحظه شماری میکنم منتظریماااا موفق باشین :)
💟💟💟💟
سلااااام🥰وقت شما به خیر و شادی دم همه بچه های تیماتاقک گرررم .خیلی باحال بود که بشنوی چه اتفاقات جالبی پیش اومده و البته گرفتن ایده این داستان از یه جمله خیلی خیلی جالب و عجیب بود ،ولی ذهن یه نویسنده باید همینجوری باشه تا بتونه یه داستان قشنگ و خفن بسازه .امیدوارم به زودی فصل بعدی بیاد . سال نو پیشاپیش مبارک
عالی مثل همیشه
امیرحسین عزیز تو تنها پادکستری هستی که بدقولیات هم جذاب و دوست داشتنیه. خسته نباشید. دمت گرم. امیدوارم در آینده با قصههای متفاوت و جذابت بترکونی. ( اگر کمکی هم تو نویسندگی خواستی رو من حساب کن قربونت)